سربازان افغانستان: قهرمانانِ بیادعا
سربازان افغانستان، نگهبانان واقعی این سرزمین کهن و تاریخی بودند. آنها که در میان کوهها و دشتهای بیپایان افغانستان قدم میزدند، نهتنها با دشمنان خارجی میجنگیدند، بلکه با چالشهای داخلی و دشواریهای زندگی روزمره نیز دستوپنجه نرم میکردند. این مردان و زنان دلیر که هر روز جان خود را در میدان نبرد به خطر میانداختند، نمادی از شجاعت، فداکاری و وفاداری به وطن خود بودند.
در تاریخ پر فراز و نشیب افغانستان، سربازان همواره در خط مقدم ایستادهاند، از جنگهای داخلی تا نبردهای اخیر. آنها با قلبهایی پر از عشق به وطن، در شرایطی دشوار و طاقتفرسا مقاومت کردند. زندگی بسیاری از آنها با درد و رنج همراه بود، اما امید به آیندهای بهتر و امنیت برای نسلهای بعدی در دلشان زنده ماند.
آنها نه به دنبال افتخار شخصی بودند و نه خواهان ستایش؛ هدفشان تنها حفظ استقلال، تمامیت ارضی و امنیت مردم افغانستان بود.
داستان یک قهرمان
اکنون به شرح زندگی یکی از افسران قهرمان افغانستان میپردازیم…
نجیبالله میهندوست در سال ۱۳۷۳ در ولایت غزنی چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به کابل رفت. او دوره لیسه را در انستیتوت تکنولوژی افغان (معروف به تخنیک ثانوی) به اتمام رساند.
میهندوست در گفتوگو با دای نیوز میگوید:
“زمانی که صنف دوازدهم را به پایان رساندم، به دلیل عشقی که به وطن و نظام داشتم، پس از سپری کردن امتحان ورودی، وارد اکادمی پولیس افغانستان شدم. پس از چهار سال تحصیل در بخشهای علوم جنایی و امنیتی، در سال ۱۳۹۶ با درجه عالی و به عنوان شاگرد اول دانشکده علوم جنایی و امنیتی از آکادمی فارغ شدم.”
او یکی از تلخترین خاطرات دوران تحصیل خود را بیعدالتی، نبود شایستهسالاری، و تعصبات قومی، زبانی و سمتی عنوان میکند.
میهندوست در ادامه میافزاید:
“دلیل انتخاب این رشته و خدمت در این بخش، رفتار ناعادلانه و تعصبات قومی و زبانی در ادارات آن زمان بود.”
او معتقد است که یک پولیس باید دارای ویژگیهای خاصی باشد که عبارتاند از: صداقت، هوش، شجاعت، تواناییهای جسمی و دلیری.
مهاجرت، سرنوشت تلخ یک قهرمان
میهندوست که سالها در افغانستان خدمت کرده بود، پس از سقوط جمهوری، ناچار شد برای نجات جان خود و خانوادهاش به یکی از کشورهای همسایه مهاجرت کند.
او که اکنون در غربت زندگی میکند، از سختیهای مهاجرت و رفتار نامناسب مردم آن کشور با مهاجرین شکایت دارد و میگوید:
“هیچکس دوست ندارد خانه و کاشانهاش را ترک کند، اما گاهی زندگی انسان را مجبور به تصمیمهایی میکند که هرگز در مخیلهاش نمیگنجید. امیدوارم هیچکس مجبور نشود مانند ما، برای نجات جان و ادامه زندگی، غربت را تجربه کند.”
گزارش: صفیه رضایی